بنام خدا
وحى در معناى اصطلاحى و خاص، کلام پوشیده و سرّى از طرف خداوند به انسان است. پى بردن به حقیقت وحى و دریافتن تمامى زوایاى آن، براى غیر پیامبران ممکن نیست زیرا، هر پدیدهاى که انسان نتواند آن را تجربه نماید، قابل فهم دقیق نیست، در نظر بگیرید شخص نابیایی را که اصلا نمی تواند ببیند ،هر مقدار که در مورد خصوصیات این حس و خواص و آثار آن توضیح دهید، باز نابینا نمىتواند به حقیقت آن راه یابد مگر این که نابینایى او از بین برود و مثل این توان را پیدا کند که اطراف خود را مشاهده کند . عین این قضیّه درمورد وحى نیز صادق است. چون انبیاء الهی به حقیقت وحی الهی دست یافته اند و آن را درک کردند در نتیجه ،حقیقت وحى براى پیامبران آشکار است و در قرآن و سنت به کیفیت آن هم اشاره شده است. تنها راه بشر براى پى بردن به حقیقت آن، رجوع به کتاب و سنت است. البته در باب وحى، دانشمندان اسلامى (فلاسفه، متکلمین و...) نظریات گوناگونى دادهاند .
مولوى در مورد عدم امکان دست یافتن به حقیقت وحى مىگوید:
روح وحى از عقل پنهانتر بُود زآنکه او غیب است، او زان سر بود
عقل احمد از کسى پنهان نشد روح وحیش مُدرک هر جان نشد(2)
طبق آیه شریفه، راه ارتباط پیامبران با خدا از سه طریق است:
1 - القاى به قلب: وحى الهى به قلب پیامبر الهام مىشود مثلاً: «ما به نوح وحى کردیم که کشتى را در حضور ما
ومطابق فرمان ما بساز(3)
2 - از وراى حجاب: آن طور که خداوند در کوه طور باموسى(ع) سخن گفت.(4)
3 - از طریق فرستادن فرشتگان (رُسُل): آن گونه که در مورد پیامبر وارد شده است: «بگو کسى که دشمن جبرئیل باشد و دشمن خدا است» چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرد».5)
پاورقی :
1- براى اطلاع بیشتر در این مورد به تفسیرنمونه، ج20، ص 485 به بعد مراجعه نمایید.
2- مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 3258 - 3260.
3 - مؤمنون (23) آیه 27.
4 - نساء (4)، آیه 164.
5- بقره (2) آیه 97.
برای طرح پرسش خود روی اینجا کلیک کنید